baran

درون من جائی است که به تنهائی در آن زندگی می کنم

baran

درون من جائی است که به تنهائی در آن زندگی می کنم

من به در ِ خانه ات تکیه داده ام

عابران می گویند نیست

به خانه ی متروکش نگاه کن

نیست

رفته است

می گویند و می روند

سی سال است می گویند

نیست

رفته است

گفته اند و رفته اند

من اما

به درِ خانه ات تکیه داده ام

 

از علیرضا روشن

باز دیروز

باز دیروز

شهرِ

دوازده ملیون و هفتصد و نود شش هزار و پانصد و چهل و سه نفری تهران

خالی بود؛

 

بس که در سفری.

 

از مصطفی مستور